"چند لحظه اعتراف"
ای دوست، دلم همیشه
کاشانه ی توست
بنگر نظری، ببین که دیوانه ی توست
این دل که شب و روز به دنبال تو است
مدیون مِی و مهر و پریشانی توست
گر توانم که رسم بر نوک گیسوی صفا
به یقین گویمت اِی جان، که همان دوری توست
تا به کی با دل و این دوری تو باید ساخت؟
تا به کی غصّه ی این دل، سببش دیدن توست
دهم این نامه ی نالان دل ِ خود را بر باد
چون فقط اوست که لایق به لقای من و توست